8
خاصيت ذكر خدا
«ياد خداوند» آثار و بركات فراواني دارد كه در آيات و روايات به آن اشاره شده است. در اينجا به برخي از آنها اشاره ميكنيم:
1- مورد ياد خدا قرار گرفتن
«فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَاشْكُرُواْ لِي وَلاَ تَكْفُرُونِ» (1) مرا ياد كنيد تا شما را ياد كنم و كفران نورزيد.
ذكر خدا معناي وسيع و مصاديق فراواني دارد. انساني كه در تمامي لحظات زندگي به ياد ذات پاكي است كه سرچشمه تمام خوبيها و نيكهاست و به اين وسيله روح و جان خود را پاك و روشن ميسازد، خداوند نيز در تمامي مراحل زندگي و در اوج مشكلات و سختيها او را تنها نميگذارد.
2- همنشيني با خدا
كسي كه همواره به ياد خدا باشد، خداوند همنشين و جليس او خواهد بود؛ چنانكه در حديث قدسي به حضرت موسي (ع) فرمود: اي موسي! من همنشين كسي هستم كه مرا ياد كند، موسي سؤال كرد: روزي كه هيچ پناهي نيست جز پناه تو، چه كسي در پناه تو خواهد بود؟، فرمود: آنها كه مرا ياد ميكنند و من نيز آنان را ياري ميكنم و با هم دوستي ميكنند در راه من، پس دوست دارم آنها را، اينان كساني هستند كه وقتي بخواهم به اهل زمين بدي برسانم، آنها را ياد كرده و به خاطر آنان بدي را دفع ميكنم. (2)
3- محبت خداوند
انساني كه پيوسته به ياد خداست، حب الهي در قلبش جاي ميگيرد. چنانچه در زندگي روزمره نيز چنين است كه اگر انسان در تمامي ساعات و در تمامي افكار خود شخص خاصي را در خاطر داشته باشد، كمكم محبت او در قلبش حاكم ميشود. در روايت نيز آمده است:«من اكثر ذكر الله احبه»: هر كس زياد خدا را ياد كند، محبت خداوند در قلبش حاكم ميشود. (3)
4- فلاح و رستگاري
از نظر قرآن كريم ذكر خدا زمينه رستگاري انسان را فراهم ميسازد: «وَاذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيرًا لَّعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» (4): خدا را بسيار ياد كنيد، باشد كه رستگار شويد.
5- افزايش بركت و حضور ملائكه
از روايات استفاده ميشود خانهاي كه ذكر خدا در آن بسيار باشد، بركتش فزون ميشود و ملائكه در آن خانه حاضر و شيطانها دور ميگردند. آن خانه براي اهل آسمانها آنچنان درخشنده است كه ستارگان براي اهل زمين؛ خانهاي كه در آن قرآن خوانده نشود و ذكر خدا در آن نشود، بركتش كم است و ملائكه از آن خانه گريزان ميشوند.
6- آرامش
آرامش و اطمينان، گمشدهي انسانِ امروزي است كه همواره در آرزوي به دست آوردنش است. قرآن كريم راه رسيدن به آرامش را به بشر اينگونه معرفي ميكند:
«أَلاَ بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»: همانا با ياد خدا دلها آرام ميگيرد. (5)
7- دوري از شيطان
آنان كه به ياد خدا هستند، از وسوسههاي شيطان متأثر نميشوند و ياد خدا سلاحي است كه از آنها در برابر شيطان محافظت ميكند.
«إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَواْ إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ» (6)
پرهيزگاران هنگامي كه گرفتار وسوسههاي شيطان شوند، به ياد خدا و پاداش و كيفر او ميافتند؛ و (در پرتو ياد او، راه حق را ميبيند و) ناگهان بينا ميشوند.
8- غذاي روح
حضرت علي (ع) ميفرمايد: «مداومت بر ذكر الهي غذاي روح و كليد رستگاري است.» با توجه به اهميت «ذكر الهي» و نقش سازنده آن در پيشرفت معنوي انسانهاي مؤمن، خداوند مؤمنان را از توجه به اموري كه انسان را از ياد خدا باز ميدارد برحذرميدارد: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُلْهِكُمْ أَمْوَالُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَمَن يَفْعَلْ ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ» (7): اي كساني كه ايمان آوردهايد! اموال و اولادتان شما را از ياد خدا باز ندارد و هر كس چنين كند، از زيانكاران است.
بديهي است توجه به مال و زندگي دنيوي در صورتي نهي شده است كه انسان را از ياد خدا باز دارد؛ به عبارت ديگر، هدف انسان در زندگي توجه به آنها باشد. در صورتي كه انسان مراقب نفس خويش باشد و از اينها به عنوان وسيله براي رسيدن به سعادت ابدي استفاده كند، نه تنها مذموم نيست، بلكه سفارش هم شده است. پس اموال و اولاد تا آنجا كه از آنها در راه خدا و براي نيل به حيات طيبه كمك گرفته شود، از مواهب الهي هستند و مطلوب؛ اما اگر علاقه افراطي به آنها سدي در ميان انسان و خدا ايجاد كند، بزرگترين بلا محسوب ميشود و خسراني بزرگ است كه در آيه شريفه به همين معنا اشاره شده است. (8)
تعبير به «خاسرون» به خاطر اين است كه حب دنيا چنان انسان را سرگرم ميكند كه سرمايههاي وجودي خويش را در راه لذت ناپايدار و اوهام و پندارها صرف ميكند و با دست خالي از دنيا ميرود؛ در حالي كه با داشتن سرمايههاي بزرگ، براي زندگي جاودانهاش كاري نكرده است.
در حالات عالم بزرگ «شيخ عبدالله شوشتري» از معاصرين مرحوم علامه مجلسي نوشتهاند: او فرزندي داشت كه بسيار مورد علاقه او بود؛ اين فرزند سخت بيمار شد؛ پدرش مرحوم شيخ عبدالله، هنگامي كه براي اداي نماز جمعه به مسجد آمد پريشان بود، هنگامي كه طبق دستور اسلامي، سوره «منافقين» را در ركعت دوم تلاوت كرد و به اين آيه رسيد، چندين بار آيه را تكرار كرد! پس از فراغت از نماز، بعضي ياران علت اين تكرار را سؤال كردند، فرمود: «هنگامي كه به اين آيه رسيدم به ياد فرزندم افتادم، و با تكرار آن به مبارزه با نفس خود برخاستم، آنچنان مبارزه كردم كه فرض كردم فرزندم مرده، و جنازهاش در برابر من است و من از خدا غافل نيستم، آنگاه بود كه ديگر تكرار نكردم.»